کاش دوباره باد از دور دستها می وزید و خاطرات خوش ما را با خود
می آورد. کاش تو هم می آمدی و برگهای پاییزی ریخته بر حیاط دلم
را جمع می کردی و به جای آن بذر مهر می کاشتی......................
ای کاش خورشید سوزان دامن تاریکی خود را به پشت کوهساران
می برد تا مردم نسبت به تاریکی خود آگاه می شدند و هنگام صبح
چشممان به نور الهی گشاده می شد......................................
ای کاش هنوز بچه بودم و تمام خاطرات بد خود را با یک خاطره ی
خوب به فراموشی می سپردم و مانند قبل سبک بودم..................
ای کاش می توانستم در این دنیای چند رنگ یک رنگ برای خود
انتخاب کنم تا بتوانم تمام علایق خود را با همان یک رنگ نقاشی کنم.